همچنان ادامه دارد

آنچه نمي دانم بي انتهاست ...همه اخطار ها زنگ ندارند!گاهي هم “سکوت” آخرين اخطار استرسم رفاقت اینه کهبا رفیق پیرشىنه اینکه وسط راه از رفیق سیرشى..از یه جایی به بعد دیگه بزرگ نمیشی،پیر میشیاز یه جایی به بعد دیگه خسته نمیشی،می بُریاز یه جایی به بعد هم دیگه تکراری نیستی،زیادی‌ هستیلحظه های سکوتم؛پـر هیاهو ترین دقایق زندگیم هستندمملو از آنچه می خواهم بگویم و نمی گویم... ♥معدود اشخاصی قادرند عاشق شوندزیرا معدود اشخاصی قادرند همه چیز را از دست بدهند...!قدش به عشق نميرسيد،غرورم رازيرپاهايش گذاشتم،بازهم نرسيد!!!هيچ انتظاري ازكسي ندارمو اين نشانه ي قدرت من نيست...! مسئله؛خستگي ازاعتمادهاي شكسته است... وقتی با یکی "تیک" می زنی، رو بقیه "ضربدر" بزن...لطفآ!!سرد بودنم را بگذار به حساب گرم بودنت با دیگران بي گناه بودم همين...........شب ها خوابم نمی برد…از درد ضربات شلاق خاطراتت روی قلبـــــمبی انصاف…محکم زدی ،جایش مانده است…آرزو دارم مردم كمي مهربان باشن در ميان اين همه نامهرباني...شـــــايد رابطــه ها مجــــازی باشند ، ولـی دردهـا همچنــان حقيقــی اند ...مرور می‌کنم خاطرات‌مان را؛ اما مگر کپی برابر اصل می‌شود؟!هیچکس از ارتفاع نمی ترسد ... همه از سقوط می ترسندهیچکس از بازی نمی ترسد ... همه از باخت می ترسندهیچکس از جمله ی " من دوستت دارم " نمی ترسد ...همه از واکنش به این جمله می ترسناز پیرمردی پرسیدند دوست چیست؟گفت: همان که محبتش مرا پیر کرد.خسته اونى نيست كه خوابيده ،اونيه كه نميتونه بخوابهتنها کسانی که ما را می رنجانند ، عزیزانی هستند که همیشه کوشیده ایم از ما نرنجند!دنیا اونقد کوچیکه که آدمایی که ازشون متنفری هر روز میبینیولی اونقدر بزرگه که اونی که دلت می خواد رو هیچ وقت نمیبینیشخصیت همچنان ادامه دارد...ادامه مطلب

به نام خدا

امیدها مثل هم نیستند
دست یکی به آسمان چنگ می زند
دست یکی به انسان
دستهای انسانها شبیه هم نیستند
یکی خاک را به باد می دهد
یکی عمر را
انسانها شبیه هم عمر نمی کنند
یکی زندگی می کند
یکی تحمل
تحمل آدمها هم یکی نیست
یکی با تلنگری از هم میپاشد
یکی دریا را در دل جا میدهد
دلها هم متفاوتند
آری!!
بعضی آسمانی و اهورایی
بعضی گل آلود و اهریمنی

همچنان ادامه دارد...

آنچه نمي دانم بي انتهاست ...همه اخطار ها زنگ ندارند!گاهي هم “سکوت” آخرين اخطار استرسم رفاقت اینه کهبا رفیق پیرشىنه اینکه وسط راه از رفیق سیرشى..از یه جایی به بعد دیگه بزرگ نمیشی،پیر میشیاز یه جایی به بعد دیگه خسته نمیشی،می بُریاز یه جایی به بعد هم دیگه تکراری نیستی،زیادی‌ هستیلحظه های سکوتم؛پـر هیاهو ترین دقایق زندگیم هستندمملو از آنچه می خواهم بگویم و نمی گویم... ♥معدود اشخاصی قادرند عاشق شوندزی همچنان ادامه دارد...ادامه مطلب

آنچه نمي دانم بي انتهاست ...همه اخطار ها زنگ ندارند!گاهي هم “سکوت” آخرين اخطار استرسم رفاقت اینه کهبا رفیق پیرشىنه اینکه وسط راه از رفیق سیرشى..از یه جایی به بعد دیگه بزرگ نمیشی،پیر میشیاز یه جایی به بعد دیگه خسته نمیشی،می بُریاز یه جایی به بعد هم دیگه تکراری نیستی،زیادی‌ هستیلحظه های سکوتم؛پـر هیاهو ترین دقایق زندگیم هستندمملو از آنچه می خواهم بگویم و نمی گویم... ♥معدود اشخاصی قادرند عاشق شوندزی همچنان ادامه دارد...ادامه مطلب

آنچه نمي دانم بي انتهاست ...همه اخطار ها زنگ ندارند!گاهي هم “سکوت” آخرين اخطار استرسم رفاقت اینه کهبا رفیق پیرشىنه اینکه وسط راه از رفیق سیرشى..از یه جایی به بعد دیگه بزرگ نمیشی،پیر میشیاز یه جایی به بعد دیگه خسته نمیشی،می بُریاز یه جایی به بعد هم دیگه تکراری نیستی،زیادی‌ هستیلحظه های سکوتم؛پـر هیاهو ترین دقایق زندگیم هستندمملو از آنچه می خواهم بگویم و نمی گویم... ♥معدود اشخاصی قادرند عاشق شوندزی همچنان ادامه دارد...ادامه مطلب

آنچه نمي دانم بي انتهاست ...همه اخطار ها زنگ ندارند!گاهي هم “سکوت” آخرين اخطار استرسم رفاقت اینه کهبا رفیق پیرشىنه اینکه وسط راه از رفیق سیرشى..از یه جایی به بعد دیگه بزرگ نمیشی،پیر میشیاز یه جایی به بعد دیگه خسته نمیشی،می بُریاز یه جایی به بعد هم دیگه تکراری نیستی،زیادی‌ هستیلحظه های سکوتم؛پـر هیاهو ترین دقایق زندگیم هستندمملو از آنچه می خواهم بگویم و نمی گویم... ♥معدود اشخاصی قادرند عاشق شوندزی همچنان ادامه دارد...ادامه مطلب

آنچه نمي دانم بي انتهاست ...همه اخطار ها زنگ ندارند!گاهي هم “سکوت” آخرين اخطار استرسم رفاقت اینه کهبا رفیق پیرشىنه اینکه وسط راه از رفیق سیرشى..از یه جایی به بعد دیگه بزرگ نمیشی،پیر میشیاز یه جایی به بعد دیگه خسته نمیشی،می بُریاز یه جایی به بعد هم دیگه تکراری نیستی،زیادی‌ هستیلحظه های سکوتم؛پـر هیاهو ترین دقایق زندگیم هستندمملو از آنچه می خواهم بگویم و نمی گویم... ♥معدود اشخاصی قادرند عاشق شوندزی همچنان ادامه دارد...ادامه مطلب

آنچه نمي دانم بي انتهاست ...همه اخطار ها زنگ ندارند!گاهي هم “سکوت” آخرين اخطار استرسم رفاقت اینه کهبا رفیق پیرشىنه اینکه وسط راه از رفیق سیرشى..از یه جایی به بعد دیگه بزرگ نمیشی،پیر میشیاز یه جایی به بعد دیگه خسته نمیشی،می بُریاز یه جایی به بعد هم دیگه تکراری نیستی،زیادی‌ هستیلحظه های سکوتم؛پـر هیاهو ترین دقایق زندگیم هستندمملو از آنچه می خواهم بگویم و نمی گویم... ♥معدود اشخاصی قادرند عاشق شوندزی همچنان ادامه دارد...ادامه مطلب

آنچه نمي دانم بي انتهاست ...همه اخطار ها زنگ ندارند!گاهي هم “سکوت” آخرين اخطار استرسم رفاقت اینه کهبا رفیق پیرشىنه اینکه وسط راه از رفیق سیرشى..از یه جایی به بعد دیگه بزرگ نمیشی،پیر میشیاز یه جایی به بعد دیگه خسته نمیشی،می بُریاز یه جایی به بعد هم دیگه تکراری نیستی،زیادی‌ هستیلحظه های سکوتم؛پـر هیاهو ترین دقایق زندگیم هستندمملو از آنچه می خواهم بگویم و نمی گویم... ♥معدود اشخاصی قادرند عاشق شوندزی همچنان ادامه دارد...ادامه مطلب

به نام خدا

امیدها مثل هم نیستند
دست یکی به آسمان چنگ می زند
دست یکی به انسان
دستهای انسانها شبیه هم نیستند
یکی خاک را به باد می دهد
یکی عمر را
انسانها شبیه هم عمر نمی کنند
یکی زندگی می کند
یکی تحمل
تحمل آدمها هم یکی نیست
یکی با تلنگری از هم میپاشد
یکی دریا را در دل جا میدهد
دلها هم متفاوتند
آری!!
بعضی آسمانی و اهورایی
بعضی گل آلود و اهریمنی

همچنان ادامه دارد...